ادواردو كاداوا
مترجم میثم سامان پور
این کتاب را در سال 1389 ترجمه کردم ولی فاصله میان ترجمه و چاپ آن چند سالی بود. از آنجا که کتاب چاپ شده است، تنها به آوردن یادداشت خودم بسنده می کنم
يادداشت مترجم
1هر مورخی که برای ارائهی تاریخی بیطرف و فارغ از ایدئولوژی تلاش کند، محکوم به شکست است و امری موهوم و خیالی را دنبال میکند. تاریخیگری (historcicism)، در معنای بازیافتن گذشته «همانطور که واقعاً بوده است»، پدیدهای تاریخی است که سر آغاز آن به قرن 19 باز میگردد. چنین نگاهی به تاریخ، راه را برای فریبخوردن از نهاد قدرت میگشاید. تاریخنگارِ ماتریالیست همواره بر آن است که رَدی از نهادِ قدرت یا منشاءی مادی/ اقتصادی و نه امر خیالی و ذهنی را در هر گونه بازنماییِ تاریخی بیابد و کل وضعیت را بر اساس آن بخواند و باز سازی کند. جان برگر از کسانی است که این گونه عمل میکند و نقد خود را از انبوه تعریف و تمجیدهای بیارزشِ موجو در تاریخهای هنر رایج پاک میسازد.
او سعی دارد به درستی آن وجه مخفی و پنهانِ حمایتگر آثار هنری، از ایدولوژی سرمایهداری را بیرون کشد و جلو چشمانمان قرار دهد. البته آثاری نیز معرفی شده که در مقابل چنین سنتهایی ایستادهاند و به نوعی استثناء سنت نقاشی و فضای هنر هستند.
2
سالهاست توهمِ بیطرف بودندرهنر، بسیاری را وسوسه کرده است. مورخ هنری که تصور میکند بدونِ آلوده شدن، درحال گذر از باطلاقِ ایدئولوژیهای نهادِ قدرت است، در واقع آلودهی ایدلوژی خطرناک تری به نام بیطرفی شده است. زیرا برخلاف ظاهر کثیف دیگر ایدئولوژیها، این یکی تروتمیز به بدن میچسبد و این توهم را میسازد که مورخ، بیطرفانه به اثر هنری نگاه می کند. همیشه و در هر وضعیت، اتخاذ موضع خنثی به نفع یک طرفِ ستیز تمام خواهد شد؛ که آن طرف معمولا حاکم و نهاد قدرت است. زیرا تنها زخم کاری بر هیولایِ نهادِ قدرت شرکت در امر مشترک و همگانی و اتخاذ موضعی مشخص است. بی موضع بودن تنها راه را بر ورود فاشیسم باز میکند.
هیچ گاه تاثیر نهاد قدرت بر روی اثر هنری (یا بالعکس) از میان نرفته است. به زبانی دیگر هماره سیاست در اثر هنری نقش ایفا کرده است؛ چه در گذشته که نهادهایی چون کلیسا و دَربار چه امروز که موزهها، دلالان و گالریها این وظیفه، یا بهتر بگوییم این تجارت را به دست گرفتهاند. هر مورخ یا منتقدِ هنری که ادعای بیطرفی کند به نفع حاکم کنار کشیده است.
3
در ترجمه این اثر، برای انتخاب معادلفارسیِ اسامیِ جنبشها و هنرمندان، از دایره المعارف هنر، نوشته رویین پاکباز و فرهنگ تلفظِ نامهای خاص، نوشته فریبرز مجیدی استفاده شده است. در پایان جای دارد از استادم، آقای سوری، که این کتاب را به من معرفی کردند و آقایان امید مهرگان و امیر احمدی آریان که در امر ترجمه مرا یاری دادند، تشکر و قدردانی کنم.